كرزي ، سر زاغ بودنه ميگيرد
فاروق فرزين فاروق فرزين



* اقدامات كلوخ بگذار و بگذر * برق حرارتي، آفتابه خرچ لحيم


اسماعيل خان، وزير جديد انرژي و آب، پلانهاي پرطمطراق برقي ساختن كشور را كه طي دوماه عملي خواهد شد، از طريق مصاحبه تلويزيوني ارائه كرد. يقينا که اين اقدامات كلوخ بگذار و بگذر ، بانظرداشت مدت احتمالي بقاي او در اين پست تنظيم شده است. او با مباهات از تمديد و افزايش برق وارداتي كه ايران به ولايت هرات اين تاريكستان سخاوت ميکند، يادآوري كرد.حالانکه توريد برق پيامد هاي ناگواري را به دنبال دارد. توريد ضامن منافع و مصالح ملي ما نيست. توليد از منابع سرشار طبيعي باد و آفتاب و آب، نه برق حرارتي و توريدي كه آفتابه خرچ لحيم است. همين حالا مردم ، برق اكثر ويرانه هاي كابل را با جنراتور هاي كوچك تايگر و جنراتور هاي متوسط و بزرگتر از آن تأمين ميکنند. افرادي که برقي هم نيستند، با جنراتور هاي ديزلي خانه هاي يک محل معين را شبانه تنوير مينمايند. شب دو سه چراغ و تلويزيون هر خانه براي چند ساعت با صرفيه ماهانه مبلغ دو صد افغاني روشن است. اگر بودجه اداره بيروكراتيك برق به چنين افراد داده شود، برق قريه هاي دور ولايت كابل نيز تأمين خواهد شد. كمبود موسمي منابع آب و دوري راه و فاصله بند برق، مشكل دايمي است. بند هاي برق آبي،نغلو ، درونته و ماهيپر در عادي ترين شرايط به شهر نيم مليوني کابل و شهر جلال آباد تكافو نميكرد. حالا شهر ۴ مليوني کابل را نتوان با صرف دو سه كاسه و نيم كاسه مشبوع كرد. خشك سالي يك دهه اخير در جنتري اين سرزمين يك رخداد استثنايي نه بل تکراري است.باد و آفتاب منابع سرشارتر اند. تجربه آلمان در اختيار است. آلمانها با كمك هاي سخاوتمندانه فني و تخنيكي متعهد بازسازي افغانستان اند.
بازسازي افغانستان به مفهوم احياي سيستمهاي كلاسيك افاده نگردد. ما به تكنالوژي مدرن روز ضرورت داريم در غير آن كشور هاي تمويل كننده با اهداي دستگاه هاي داغمه و سيستم هاي فرسوده، افغانستان را گورستان تخنيك هاي ناچل و اكسپايريزه ميسازند. جهان مصروف ساختن منابع اتمي برق است و ما مشغول توريد و تمديد، و مونتاژ جنراتورهاي برق حرارتي. به هر صورت ، تورن كه ديگر امير بلا قيد و شرط هري و هريواي غنيمتي نيست، بيشتر نگران آينده خود است تا وطن. كشتن ميرويس صادق- وزير هوانوردي ملكي كابينه قبلي- در قلمرو امارت پدرش درس عبرت بود.امير براي اولين بار از درد دل والديني چشيد كه فرزندان شان تحت قومانده او قرباني ميشدند. طبيعي است كه دست شكسته كار ميكند،اما دل شكسته، نه! كرزي سر زاغ بودنه ميگيرد و سر اسماعيل خان كشور را برقي ميسازد. امير كه در ويران كردن برق يد طولا داشت. سيم فكسول زير پلستر خانه هاي آن ولا را با نوک برچه تعقيب ميکرد. چطور اين ويرانكار منحيث ويرنگ كار مقرر شد ؟ آيا جهاديون كه كار چند ساله دولت و مردم را در شفت شب كاري و زنده داري خود طي چند شب، طعمه حريق ميساختند،حالا در شفت روز كار ي داوطلب خدمت و مشقت اند و با توبه ندامت و استغفار ، کفاره تخريبات چهارده ساله را ميپردازند يا چطور ؟ و يا همان طوري كه يك بار بخاطر خراب كردن بند هاي آب و برق دالر گرفتند،حالا باز بنام اعمار مجددش يورو ميگيرند ؟!
آيا بي انصافي نيست كه حالا هم اين گرگهاي قطاع الطريق به بهانه قطع الرجال منحيث پوستين دوز هاي كهنه كار شهر ايفاي وظيفه كنند و آناني را كه بيرحمانه با برچه ها دريده اند ، مهربانانه با جوالدوز ها بدوزند؟!
February 27th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات